دستگاه گوارش
امام صادق (ع)– خطاب به مفضّل بن عمر-: اى مفضّل ! در همه ى اندام هاى بدن و در اين حقيقت بينديش كه چگونه هر كدام از آنها براى هدفى سامان يافته اند:… دهان را براى غذا خوردن، معده را براى هضم كردن ، جگر را براى افشُره ساختن، گذرها براى برون شدِ پس مانده ها، و روده ها براى انتقال آنها…
چه كسى معده را درشت و سخت قرار داده و آن را بر گوارش غذاهاى ديرْهضم، توانمند ساخته است ؟ و چه كسى جگر را نازك و نرم قرار داده است تا غذاى ناب و نرم را پذيرا شود و گوارشى كه دقيق تر و حساس تر از كار معده است ، انجام دهد؟ آيا به گمان تو در هيچ كدام از اينها، اهمال و به خود واگذاشتگى پذيرفته است؟ نه، هرگز! بلكه اينها همه تدبيرى است از سوى مدبرى حكيم، توانا و آگاه به چيزها، پيش از اين كه آنها را بيافريند، هيچ چيز او را ناتوان نسازد، و هم او لطيف و خبير است …
خداوند، مخرج انسان را در پوشيده ترين جاى بدن او قرار داده، نه برآمده شسته از جلو، و نه برجسته از عقب؛ بلكه نهفته در جايى بسته پوشيده و پنهان از بدن جايى كه در آن دو سر ران به هم مى رسند؛ و سرين ها با گوشتى كه در آن هاست بر آن پرده افكنده و آن را مى پوشاند و چون انسان را به قضاى حاجت نياز افتد و آن سان بنشيند، آن مخرج براى بيرون دادن فضولات آماده مى شود. آفرين بر خدايى كه منت هايش پى در پى رسيده و نعمت هايش از شمار بيرون است !…
در آب دهان و سودى كه در آن است، تاءمل كن. آن به گونه اى آفريده شده كه پيوسته در دهان جريان داشته باشد تا حلق و زبان كوچك را تَر بدارد و نگذارد خشك شوند؛ چه اين جاى هاى اگر بدين (گونه ) واگذاشته شوند، نابودى انسان را در بر دارند، افزون بر اين كه اگر در دهان، رطوبتى نبود كه در غذاها نفوذ كند، انسان نمى توانست هيچ غذايى را مزه كند و گواراتر را بيابد. تجربه ، بر اين حقيقت ، گواهى مى دهد…
بدان كه رطوبت، مَركب رَهوار غذاست و قدرى از اين تَرى در جايى ديگر از صفرا نيز جريان مى يابد و اين خود تندرستى كامل انسان را ميسّر مى سازد، در حالى كه اگر صفرا خشك شود، انسان نابود مى شود…
بدان كه در بدن انسان، چهار نيرو وجود دارد: نيروى جذب كننده كه غذا را مى پذيرد و به معده مى رساند؛ نيروى نگه دارنده كه غذا را حبس مى كند تا طبيعت، اثر خود را در آن بگذارد؛ نيروى گوارش كه غذا را مى پرورد و افشره ى آن را بيرون مى كشد و در بدن مى پراكند؛ نيروى دفع كننده كه فضولات پس مانده را پس از اين كه نيروى گوارش كننده ، نياز خود را از آنها بر مى گيرد، بيرون مى راند.
در سامان يافتگى اين نيروهاى چهار گانه در بدن، در عملكرد آنها و به اندازه بودن آنها با نيازى كه بدان ها هست و هدفى كه از وجود شان هست و سرانجام، در تدبير و حكمتى كه در اين همه هست، بينديش، اگر آن نيروى جذب كننده نبود، چگونه انسان در جستجوى غذايى كه مايه ى برپايى جسم است . به راه مى افتاد؟ اگر نيروى نگهدارنده نبود، چگونه غذا در درون مى ماند تا معده آن را هضم كند؟ اگر نيروى گوارش نبود، چگونه غذا پخته مى شد تا افشره اى كه خوراك بدن را تاءمين مى كند و رخنه گاه هاى آن را پُر مى كند، از آن بيرون كشيده شود؟ و اگر آن نيروى دفع كننده نبود، چگونه فضولات كه هاضمه بر جاى مى گذارَد، يك به يك ، از بدن رانده و بيرون فرستاده مى شد؟
اكنون مگر نمى بينى كه چگونه خداوند به صُنع دقيق خود و حُسن تقدير خويش، اين نيروها را به خدمت بدن انسان و انجام دادن آنچه درستى اش در آن است گمارد؟ در اين باره، برايت مثالى مى آورم: جسم انسان ، سراى پادشاهى را مى مانَد كه در آن، خدمتگزاران، غلامانِ سبك پاى و سرگماشتگانى هستند و كار سراى را بر عهده دارند: يكى، نيازمندي هاى خدمتگزاران را فراهم مى آورد و در اختيارشان مى نهد، يكى آنچه را آمده است، تحويل مى گيرد و براى فراورده شدن و آماده شدن به انبار مى سپرد، ديگرى آن را آماده و پرورده مى سازد و مى پراكند؛ و ديگرى، آلودگى را از خانه مى پالايد و بيرون مى برد. در اين جا نيز، آفريدگار حكيم و پروردگار جهان و جهانيان، همان پادشاه است. پيكر انسان، آن سراى است خدمتگزاران، اندام هاى بدن اند، و سرگماشتگان نيز همان چهار نيرو هستند.
شايد گمان كنى آنچه درباره ى اين چهار نيرو و عملكرد آنها پس از بيان كلى درباره شان آورده ام ، زيادت و افزونى است؛ امّا نه آنچه گفتم، بر سياق آن چيزى است كه در كتاب هاى پزشكان آمده، و نه سخن ما در اين باره به سان سخن آنان است؛ چه آنها اين آگاهى را به عنوان چيزهايى كه در فن طبابت و تندرستى بدان نياز است، يادآور شده اند و ما آنها را به عنوان آنچه در درستى دين و شفاى دل ها از گمراهى بدان نياز مى افتد، يادآور شده ايم همانند آن تدبير و حكمتى كه در كار بدن است و آن را به توصيفى فراگير و حكايتى آشنا، باز گفتم …
اى مفضّل ! در طلوع و غروب خورشيد، بينديش كه جا به جايى روز و شب را سامان مى دهد…؛ چه اگر غروب نبود، مردم آرام و قرار نداشتند، در حالى كه آنان را به آرامش و راحتى ، نيازى فراوان است تا بدن هايشان بياسايد، حواسشان جمع شود، دستگاه گوارش، به كار گوارش غذا برانگيخته گردد، و غذا به اندام ها راه بگشايد.
امام صادق (ع)– در روايتى از ايشان – : سپس در آدم، نور، آتش ، باد و آب را به جريان انداخت . انسان، به نور ديد و انديشيد و فهميد، و به آتش خورد و نوشيد. اگر در معده آتش نبود، معده غذا را نرم نمى كرد؛ اگر در درون آدميزاد بادى نبود كه آتش معده را شعله ور سازد، آن آتش بر نمى افروخت؛ و اگر درون آدميزاده آبى نبود كه زبانه هاى آتش معده را فرو نشاند، آن آتش درون آدمى را يكسره مى سوزاند.
دستگاه گُوارش یکی از دستگاههای فعال در بدن انسان و بعضی از جانداران است. این دستگاه در انسان و مهرهداران به صورت لولهٔ گوارشی، و در جانوران تکامل نیافته مثل اسفنج ها یا کیسهتنان به صورت کیسهٔ گوارشی وجود دارد.
باید توجه داشت که دستگاه گوارش در جانوران براساس نوع غذایی که میخورند به شکلهای مختلفی وجود دارد. اما به طور کلی دستگاه گوارش آنها از چهار بخش بلع، گوارش، جذب و دفع تشکیل شدهاست. بعضی از جانوران که به صورت انگل زندگی میکنند مانند کرم کدو اصلاً دستگاه گوارش ندارند و به طور مستقیم و با عمل انتشار مواد غذایی تجزیه شده را از طریق پوست وارد بدن خود کرده و مورد استفادهٔ سلول های خود قرار میدهند.
دستگاه گوارش انسان که از دهان تا مقعد امتداد دارد، از لولهٔ گوارشی و غدههای گوارشی تشکیل شدهاست و حدود هفت متر طول دارد.
غدد گوارشی شامل: غدههای بزاقی، غدههای دیوارهٔ معده و روده، پانکرآس و کبد است.
لولهٔ گوارشی نیز شامل: دهان، حلق، سرخنای (مِری)، معده، رودهٔ باریک، رودهٔ بزرگ و راستروده میشود.
هر چیزی که وارد معده میشود با آنزیمهای درون معده مخلوط میگردد تا با اجزا سادهتری تجزیه شود. سپس این مخلوط از معده خارج شده و به رودهها میرود تا از آنجا، مواد غذایی تجزیه شده جذب جریان خون شوند. مواد غذایی تجزیه شده از طریق جریان خون به سرتاسر بدن میروند و در اختیار یاختههای بدن قرار میگیرند تا در آنها مصرف شده و یا ذخیره شوند. اجزای غذایی که جذب نمیشوند از بدن دفع میگردند (از طریق مدفوع).
دهان
از هنگامی که شما شروع به جویدن غذا میکنید، هضم غذا نیز شروع میگردد.
دهان در اثر جویدن و آنزیم های موجود در بزاق باعث گوارش مکانیکی (توسط [دندان]ها و ماهیچههای فک پایین) و شیمیایی میشود.
بزاق مخلوطی از ترشحات سه جفت غدهٔ زیرزبانی، زیرآروارهای و بناگوشی است. مادهٔ دیگری نیز در آن وجود دارد که موسین نام دارد و به هنگام مخلوط شدن با آب به مادهٔ چسبناک و قلیایی به نامموکوز تبدیل میشود و باعث چسبیده شدن ذرات جویدهشده به هم و تسهیل در بلع میشود.
غدههای ترشح کنندهٔ موسین در سراسر لولهٔ گوارشی وجود دارند.
در بزاق آنزیمی به نام پتیالین وجود دارد که یک آمیلاز ضعیف است و از غدد بناگوشی ترشح میشود. این آنزیم کربوهیدرات ها حمله کرده و نشاسته را به مالتوز تبدیل میکند.
آنزیم دیگر موجود در بزاق لیزوزیم است که باعث ضدعفونی دهان و از بین رفتن باکتری ها میشود.
بنابراین بزاق باعث: گوارش، ضدعفونی حفرهٔ دهان، کمک به حس چشایی، مرطوب نگاه داشتن دهان و تسهیل سخن گفتن میشود.
پس از جویده شدن، غذا در اثر عمل بلع به مری و از طریق آن به معده راه مییابد. دهان اولین عضو دستگاه گوارش بدن است که غذا و آب برای گوارش اول وارد این عضو میشوند.
دهان شامل حفره دهان، دندان ها، زبان، بزاق، لثه و سقف دهان است فک بالا ثابت است و حرکت نمیکند. ولی فک پائین حرکت دارد و عمل باز و بسته شدن دهان را انجام میدهد. در داخل استخوان هر فک حفراتی وجود دارد که ریشه دندان ها در آن قرار میگیرد. در این حفرات دندان ها بوسیله الیاف دور دندان به استخوان فک متصل میشوند. روی آروارهها و دور دندان را لثه میپوشاند. به آرواره لثه و الیاف نگهدارنده دور دندان بافت نگهدارنده دندان گفته میشود.
دهان انسان در اعمال زیادی نظیر: حرف زدن خندیدن، چشیدن، گاز گرفتن، جویدن و بلعیدن غذا شرکت دارد. اولین قدم در راه گوارش غذا، خرد کرد و جویدن مواد غذایی است که توسط دندان ها صورت میگیرد. هرکدام از دندان ها با شکل خاص خود به عمل جویدن کمک کی کنند. دندان های پیشین برای بریدن، دندان های نیش برای پاره کردن و دندان های آسیا برای خرد کردن لقمه شکل گرفتهاست.
معده و مری
مواد ترشحشده به درون معده عبارتاند از: موسین (که با تشکیل لایهای قلیایی از موکوز از دیواره معده در برابر شیرهٔ اسیدی معده محافظت میکند)، اسید کلریدریک، فاکتور داخلی معده (که باعث جذب ویتامین ب۱۲ میشود)، چند پروتئاز که به طور کلی پپسینوژن خوانده میشوند و باعث تجزیهٔ پروتئین ها به اسیدآمینه میشوند و گاسترین (محرک ترشح اسید کلریدریک).
روده کوچک
روده کوچک شما دارای سه قسمت میباشد. اولین قسمت روده کوچک که درست بعد از معده قرار دارد را اصطلاحاً ” اثنی عشر یا «دوازدهه» و یا دئودنوم ” (Duodenum) مینامند، که کوتاهترین قسمت روده کوچک میباشد.
دو قسمت دیگر روده کوچک که بعد از دوازدهه (اثنیعشر) قرار دارند به ترتیب عبارتاند از: تهیروده (Jejunum) و درازروده (Ileum) که به روده بزرگ متصل میگردد.
وقتی غذا از معده وارد دوازدهه میشود، به علت مخلوط بودن با اسید معده، هنوز اسیدی میباشد. در محل دوازدهه، یک شیره گوارشی قلیایی به این غذا اضافه میگردد تا حالت اسیدی آن را خنثی نماید.
این شیره گوارشی از عضوی که در قسمت زیر معده قرار دارد و به آن اصطلاحاً لوزالمعده گفته میشود ترشح میگردد، که حاوی آنزیمهایی است که باعث ادامه هضم غذا میشود. صفرا نیز در همین محل به غذا اضافه میگردد.
صفرا مایعی سبز رنگ است که در کبد شما ساخته میشود و سپس از کبد به کیسه صفرا وارد میگردد تا در آنجا ذخیره شود. این صفرا به حل شدن مواد غذایی چرب کمک مینماید. وقتی که شیره گوارشی وظیفه خود را انجام داد، مواد غذایی اصلی به اجزا سادهتر خود تجزیه میشوند که عبارتاند از:
- پروتئینها به آمینو اسیدهها تجزیه میشوند.
- کربو هیدرات ها به گلوکز و سایر قندهای سادهتر تبدیل میشوند.
- چربیها به اسیدهای چرب و گلیسرول تجزیه میگردند.
در قسمتهای پایینتر روده کوچک (یعنی در تهیروده و درازروده)، فراورده نهایی غذای گوارده از طریق دیواره روده کوچک به جریان خون جذب میگردند. بر اثر انقباضات موجی شکل عضلات دیواره رودهها، غذا در طول روده حرکت کرده وبه جلو میرود. این حرکت را اصطلاحاً ” پریستالسیس «(peristalsis) مینامند.
دیواره رودهها صاف نیست بلکه دارای میلیون ها برجستگی انگشت مانند به نام پرز (Villi) میباشد. این پرزها باعث میشود که سطح وسیعی در رودههای شما ایجاد شود تا جذب غذاها بهتر صورت گیرد.
ویتامینهای محلول در آب و مواد معدنی در این مرحله، جذب جریان خون میشوند. وقتی که مواد غذایی جذب جریان خون شد، باقیمانده غذایی که هضم نشدهاست وارد روده بزرگ میگردد بدن شما میتواند بعضی از مواد غذایی، مثل آنهایی که ایجاد انرژی میکنند و بعضی از ویتامین ها و مواد معدنی را ذخیره نماید. اضافی مواد غذایی که بدن نمیتواند آنها را ذخیره نماید از طریق مدفوع از بدن خارج میگردد. سلولهای دیوارهٔ پرزها برجستگیهای کوچکتری یه نام ریزپرز دارند.
روده بزرگ
روده بزرگ شامل کولون (Colon)، راستروده (Rectum) و مقعد میباشد.
طول روده بزرگ حدود یک متر است. آبی که برای هضم غذاها مورد استفاده قرار گرفت بود در روده بزرگ باز جذب میشود و باعث میشود که مدفوع بدون آب و خشک ایجاد شود.
هنگامی که مدفوع به راست روده میرسد، بر اثر انقباضات واکنشی که در راستروده ایجاد میشود و ماهیچههای دریچه یا اسفنکتر مقعد را شل مینماید، احساس دفع مدفوع به شخص دست میدهد. اسفنکترهای مقعد، ماهیچههای حلقوی شکلی میباشند که کنترل بازشدن و بسته شدن مقعد را در اختیار دارند. معمولاً حدود یک تا سه روز طول میکشد که غذا از دهان تا مقعد برسد. بعضی از افراد روزی دو یا سه بار مدفوع میکنند، در حالیکه سایرین روزی یک بار و بعضیها نیز هر دو یا سه روز یک بار مدفوع میکنند که تمام این موارد طبیعی هستند.